
بر گرفته از کتاب پاسخ به تاریخ نوشته شاهنشاه آریامهر
نقش وسائل ارتباط جمعی
طی سال اخیر وسائل ارتباط جمعی نقش قابل ملاحظه ای در جریانهای سیاسی ایران ایفا کردند که متاسفانه، در بسیاری از مواقع با واقع بینی و حقیقت گویی همراه نبوده است.
من کاملا قبول میکنم که خبرنگاری که به ایران اعزام شده برای تهیه مقاله و گزارش خود اتفاق کوچک یا اغتشاشی را بزرگ جلوه دهد.
اما نمیتوانم بپذیرم که سه کشته و ده زخمی یک حادثه به دها کشته و صدها زخمی تبدیل شود.
متاسفانه در طی دوران نابسامانی اوضاع ایران وسائل ارتباط جمعی عالما " وعامدا به بزرگ کردن وقایع و تحریف حقایق پرداختند و افکار عمومی را متشنج و برضد ایران بسیج کردند.
البته این رویه تازگی ندارد و مبارزه بعضی از وسایل ارتباط جمعی با ایران در سال ۱۳۳۷ و از هنگامی آغاز شد که ما کوشیدیم حاکمیت خود را بر منابع نفت مستقر کنیم این مبارزه پس از سال ۱۳۵۲ و کوشش من برای فروش نفت به قیمتی عادلانه ، روز بروز شدت یافت.
من فراموش نمیکنم که بعد از نطق موهن و تهدید آمیز آقای سایمن وزیر دارایی وقت امریکا درباره من و سیاست کشورهای صادرکننده نفت ، لحن مطبوعات غربی بتدریج تغییر یافت و مرا مسئول افزایش قیمت نفت و گناهکار اصلی دانستند.
کوشش کردند نارضائی قابل فهم مردم عادی کشورهای غربی و از جمله رانندگان وسائل نقلیه را از گرانی قیمت بنزین بطرف من منحرف کنند و مرا مقصر معرفی نمایند. اتومبیل رانان غربی فرا موش میکردند که قسمت اعظم قیمت بنزینی که مصرف می کنند. با عوارض و مالیاتی است که نصیب خزانه عمومـــــــــــــی کشورشان میشود و یا سودیست که عاید شرکتهای بزرگ نفتی میگردد.
نفع همه در آن بود که مسئولیت خود را پنهان کنند و شاه ایران را مقصر جلوه دهند.
شاید کمتر کشوری بقدر ایران جوانان خود را به تحصیل در ممالک خارجی مخصوصا " ایالت متحده امریکا ، تشویق کرده باشد. همه این دانشجویان توقعات بیشتری داشتند و غالبا " فراموش میکردند. که از امکانات و وضع استثنائی برخوردارند. در پائیز ۱۳۵۶ هنگامیکه به اتفاق شهبانو در ایالت متحده آمریکا بودم در ویلیا مزبورگ،
صدها دانشجوی ایرانی در مقابل اقامتگاه ما تظاهرات گرم و پرشور و محبت آمیزی نسبت به من انجام دادند.
من به میان آنان رفتم و با تنی چند به گفتگو پرداختم. کمی دورتر چند نفر نقابدار با پرچم و علامت داس و چكش برضد من تظاهرات میکردند . چرا آنها نقاب به صورت داشتند؟
به گفته مطبوعات غربی از بیم ساواک ولی حقیقت آن بود که اکثر آنان ایرانی نبودند و آشوبگران حرفه ای بودند که در مقابل دریافت مزد به تظاهرات میپرداختند. حقیقت اینست که در این تظاهرات تعداد طرفداران من پانصد نفر و شمار مخالفان حدود پنجاه تن بودند.
فردای آن روز در مطبوعات، تعداد تظاهر کنندگان معکوس بود. شمار موافقان را پنجاه و مخالفان را پانصد تن اعلام کرده بودند هنگام ورود ما به واشنگتن هزارتن از ایرانیان مقیم آمریکا به استقبال ما آمده بودند
بار دیگر چند تن آشوبگر نقابدار با چوب و چماق و زنجیر به ایرانیان حمله کردند. بازهم مطبوعات آمریکا به طرفداری از مهاجمین پرداختند. حتی یکی از آنها سئوال کرد چه کسی به طرفداران شاه مزد میدهد ، اما هیچکس نپرسید آشوبگران از کجا می آیند و چه کسی آنها را رهبری میکند !
واقعیت اینست که چه در داخل و چه در خارج کشور، کوشش بزرگی برای انحراف و مشوب کردن اذهان جوانان و دانشجویان ما به عمل آمد که آنانرا به اغتشاش و براندازی تشویق کنند شنیده ام که هزینه این برنامه تخریبی که نزدیک به ۲۵۰ میلیون دلار بود از طرف دولت لیبی تامین گردید.
رویه بنگاه سخن پراکنی انگلستان (بی بی سی) نیز شگفت آور بود از آغاز سال ۱۹۷۸ برنامه های فارسی این بنگاه صریحا و علنا در مخالفت و ضدیست با من تنظیم میشد گویی یکدست نامرئی همه این برنامه ها را تنظیم و رهبری میکند.
من فکر میکنم که بعضی از جراید غربی با ذکر ارقام دروغین درباره کشتگان حوادث مختلف و تخريب
حقایق فقط قصد داشتند میزان فروش خود را بالا ببرند. چگونه می توانیم در این رهگذر به وضع خاص
پیرمردی که در نوفل لوشاتو منزل داشت و از این دهکده علنا " با استفاده از وسایل ارتباط جمعی جهان غرب، ایرانیان را به آدم کشی و شورش دعوت میکرد. اشاره ای نکنیم؟
میدانم که بسیاری از فرانسویان از این وضع ناراضی و ناراحت و متعجب بودند و هستند هنگامی که پیر مرد مورد اشاره از عراق اخراج شدمن میتوانستم از دولت فرانسه بخواهم که مانع فعالیتش بشود.
ولی میدانستم که این تقاضا حاصلی نخواهد داشت. زیرا این پیرمرد بازیچه ناتوانی در دست دشمنان خارجی ایران بود و بس .
البته باید گفت که بسیاری از روزنامه نویسان با شرافت و صداقت و خونسردی حقایق اوضاع ایران را بازگو کردند. در زمان سلطنت من همه خبرنگاران خارجی چه موافق و چه مخالف میتوانستند آزادانه به ایران بیایند و هر چه میخواهند بنویسند. راستی چه هیاهوشی بپا میشد اگر در آن زمان دولت ایران محدودیتهای مشابه آنچه امروز هست برای آنان بوجود میاورد. در آخرین هفته های سلطنت من را دیو و تلویزیون ایران اخبار و تصاویر تظاهرات داخل مملکت را پخش میکردند.
قبل از پایان این فعل، باید به جرایدی اشاره کنم که با شرافت و واقع بینی هشدارهای مرا درباره آینده منعکس کردند. بعنوان مثال در پائیز ۱۳۵۶ آرتو دو بورگ گرا و خبرنگار مجله نیوزویک، بامن مصاحبه ای کرد و نظر مرا درباره سناریویی که در دانشگاههای جنگ اروپا مطرح شده بود پرسید.
سناریو این بود یک رژیم دست چپ افراطی در ایران مستقر شده و در مقابل احساس خطر از شوروی تقاضای کمک میکند. شورویها قبول کرده با یک لشکر کشی برق آسا از دریای خزر تا خلیج فارس را تحت تصرف و کنترل خود در میاورند.
خبرنگار نیوزویک، از من پرسید:
به عقیده شما با توجه به رویدادهای ویتنام زئیر آنگولا و ...... عکس العمل ايالات متحده آمریکا چه خواهد بود؟
پاسخ دادم:
بسیاری از امریکائیها، حتى بعضی از اعضای مجلسین
آن کشور ظاهرا اطلاع ندارند که ایران و ایالات متحده یک قرارداد دوجانبه بسیار مهم با یکدیگر امضاء کرده اند که طبق آن آمریکا موظف است در صورتیکه یک کشور کمونیست با تحت نفوذ کمونیستها به ایران حمله کند به کمک ما بشتابد. پس باید ایالات متحده تصمیم بگیرد که به تعهدات خود عمل خواهد کرد یا نه ما ایرانیان هرگز از انجام تعهدات خود سر باز نخواهیم زد.
خبرنگار نیوزویک مجددا اصرار کرد و گفت :
یا تصور نمیکنید که ممکن است در صورتیکه خطری متوجه تامین نفت مصرفی کشورهای غربی نشود. ایالات متحده به نحوی با مسکو توافق نماید؟
پاسخ دادم:
باید دانست درجه هنگام و به چه قیمت آمریکائیان از خود عکس العمل نشان خواهند داد و خطر جنگ را خواهند پذیرفت. این یک نکته روشنی نیست و بستگی به برداشت شما آمریکایی ها از چگونگی تامین منافع خودتان دارد و احترامی که برای انجام تعهدات خود قائل هستید آیا قبول خواهید کرد که یک رژیم مستقل متحد و دوست شما سرنگون شود.
خبرنگار نیوزویک سپس این نکته را یادآور شد که مجموع دیون کشورهای توسعه نیافته به ممالک پیشرفته به ۲۵۰ میلیارد دلار بالغ میشود و اضافه کرد که به کشور سوئد کانادا و هلند قبول کرده اند که از دریافت نزدیک به یک میلیارد دلار از مطالبات خود چشم بپوشند و به این ترتیب کشورهای بدهکار امیدوارند به لغو کلیه تعهدات خود نسبت به
بستانکاران توفیق یابند. من در این زمینه ابراز
شک و تردید کردم و گفتم:
من به توفیق گفت و شنود شمال و جنوب امید بسیار داشتم.
متاسفانه این مجمع بیان شکوه ها و شکایتها گذشت.
در حال حاضر دنیای غرب در آن حد از توانایی نیست که از وصول مطالبات خود چشم بپوشد ولی اگر در پایان قرن حاضر آئین نوینی در مناسبات و روابط اقتصادی میان کشورهای پیشرفته و ممالک عقب افتاده، بمرحله اجرا در نیاید و مشکل دیون به نحوی حل نشود خطر بروز جنگ وجود خواهد داشت. نه منطقی است نه قابل قبول ونه منطبق با اصول اخلاقی که خود درصد از منافع ثروت جهان فقط در اختیار ده درصد از نفوس کره زمین باشد.
پس از آن برای مجله نیوزویک عقايد شناخته
شده خود را در این زمینه بازگو کردم :
توزیع مجدد ثروتهای موجود مطرح نیست، چراکه مشکل را فقط برای چهار با پنج سال حل خواهند کرد. باید کشورهای در حال توسعه کمک کرد که از حالت عقب افتادگی خارج شوند و برای خود منابع جدید ثروت بوجود آورند ایالات متحده آمریکا کشورهای اروپای باختری و ژاپن بیش از سایر ممالک به انجام این برنامه کمکی قادرند حتی شرکتهای چند ملیتی که تاکنون رویه سیاستی کوته بینانه داشته اند. می توانند در این رهگذر مفید واقع شوند.
قبلا چندین بار یادآور شده بودم که کشورهای کمونیست نیز میتوانند در این زمینه ، نقش و سهمی مفید و موثر داشته باشند زیرا آنها هم دارای منابع عظیم ثروت هستند و از یک تکنولوژی پیشرفت برخوردارند که آنرا به قیمتی مشابه آمریکا، نه ارزانتر کشورهای جهان سوم میفروشند. اکنون نیز عقیده دارم و میگویم که کشورهای کمونیست نیز باید در جستجوی یک راه حل جهانی برای مشکل تامین نیرو شریک باشند و مانند اروپای غربی و ژاپن قبول مسئولیت البته بیان حقیقت آسان، و دفاع از آن کم خطر نیست .
Kommentarer