top of page

ایران کهن و پایدار

ایران کهن و پایدار

چند نظر از بیگانگان در باره ایران:

  • از مطالعه تاریخ کهن ایران دو عامل ظاهر میشود و باید همیشه در نظر داشت : نخست آنکه با وجود هجومها و مسخر شدنهای مکرر ایران همیشه دست نخورده چون يك صخره محکم هضم نشدنی بجا مانده است دوم آنکه نشان داده که میتواند ارزش افکار و نفوذ های تازه را بداند و آنها را بگیرد، بدون آنکه باساس فرهنگ خود صدمه بزند.

    این هر دو عامل بنظر میرسد که از وضع فوق العاده مهم ایران در خط فاصله بین شرق و غرب نتیجه شده باشد. ( الول ستون )

  • اگر ایران هیچ حق دیگر باحترام نداشت لا اقل ادامه يك تاریخ ملی دو هزار و پانصد ساله تشخصی بآن داده که فقط معدودی از کشورهای دیگر میتوانند نشان بدهند . ( کورزون )

  • دوام ایران ما را بفکر میاندازد: آیا ما در باختر خواهیم توانست مانند ایران به هزار سال زندگانی کنیم ؟ ( مورتن )


  • یکی از مشخصات ایران این است که خود را بما چون مقر یکی از قدیمی ترین تمدنهای دنیای باستان نشان میدهد، تمدنی که در عین اینکه از عهدی بعهد دیگر از پنجاه قرن پیش خود را تجدید میکند یک دوام حیرت انگیز را ثابت مینماید. مشعلی که باین قرار در صبح تاریخ روی فلات ایران روشن شد پس از آن هرگز خاموش نگردیده است. ظهور مقدونيان حتى يك فاصله هم بوجود نیاورد زیرا اسکندر بمراتب بیش از آنچه ایران را هلنیزه یونانی مآب کند با اعلام اینکه جانشین داریوش و خشایارشا میباشد خودش ایرانی شد . ( گروسه )


  • این دوام بدون وقفه در طی اینهمه قرنها به ایران اجازه داده است که یک تمدن انسانی عمیق که از آغاز جلوه تاریخی آن کشور نیز همین صورت را داشته بسازد . ( گروسه )


  • بی نظیری ایران بمراتب بیش از چند طرح نساجی و يك مشت بنای قرون وسطائی و کتابهای غزل است. سیاحی که به ایران میرود اگر ذره ای قدرت مشاهده داشته باشد بزودی به يك طرز زندگی مترقی و در عین حال دارای ریشه های محکم متوجه میشود که از جهت ادامه گذشته بمقدار زیادی عمق و سابقه دارد. ایران در عین حال که هویت خود را حفظ کرده توانسته است بخارج رسیده زمینه های دیگر را تحت تأثیر قرار دهد. بعضی از کشورها ، بطوریکه مورخین موضوع را تعبیر میکنند، در نتيجه يك مأموریت خاص بوجود آمده و اجزاء آن با هم مانده است یعنی در جواب مقتضيات يك وضع انسانی خاص رشد کرده اند . بهیچوجه نمیتوان ایران را صورت کوچکتر یا خفیف تر يك فرهنگ و يا يك ناحیه سیاسی قویتر دانست بلکه ایرانرا باید مانند يك واحد کامل با سازمانهای مخصوصش که بنوبه خود بطور مهم بخصوصیات و وحدت وسیعتر خاور میانه کمک کرده است در نظر گرفت. بهیچوجه نمیتوان ایران را صورت کوچکتر یا خفیف تر يك فرهنگ و يا يك ناحیه سیاسی قویتر دانست بلکه ایرانرا باید مانند يك واحد کامل با سازمانهای مخصوصش که بنوبه خود بطور مهم بخصوصیات و وحدت وسیعتر خاور میانه کمک کرده است در نظر گرفت. ( تاریخ کمبریج ایران )


  • چون واحد مقیاس زندگی تاریخی ایران باشد یونان جز واقعه ای افتخار آمیز و عظمت روم جز پرده ای از نمایشنامه جهانی جلوه گر نمیشود. نمودی با چنین عظمت و نیرومندی آدمی را در صحنه تاریخ باشتباه میاندازد. نه تنها تاریخ آسیا بلکه تاریخ جهان هم تا زمانیکه منابع قدرت ایران کشف و بیان و اندازه گیری نشود و دامنه تأثیر آن بسنجش در نیاید و درست فهم نشود غير قابل فهم خواهد ماند . ( یو پوپ )


  • اشاره به « نیروی تجدید حیات ملی » ایرانیان کرده و اضافه مینماید : « معدودی از ملل که تاریخشان را میتوان بطور واضح تا بیش از ۲۴۰۰ سال دنبال کرد و که هنوز اسنادی همزمان بعضی از وقایع قدیم این دوره در از دارند چون ایرانیان این همه تحولات وحشتناك ديده و دوباره بخود آمده اند » . ( جی . براون )


  • در يك دوره تاريك و خطرناک ایران یعنی در اواخر قرن نوزدهم نوشته است : علی رغم فساد سیاسی که در ایران سالها معمول بوده موفق شده است بیش از سه هزار سال بماند. بطور متوسط مردم آن همان اندازه خوشوقتند که ملل دیگر و هنوز قدرت تجدید حیات خود را نشان میدهد؛ در صورتیکه در کشوری چون انگلستان بايك حكومت مبتنی بر آزادی علائم انحطاط در کمتر از هزار سال نمایان شده است . در کشور خود ما دول متحده آمریکا فساد سیاسی چنان غول پیکر شده است که در افکار عاقلترین و میهن پرست ترین هم میهن ما يك عقيده شدید راجع بضرورت مسلم يك اصلاح سريع و اساسی این عیب بوجود آمده است . ( اس . بن ژامن )


  • نه در آن وقت پس از هجوم اعراب و نه در هیچ زمان ایران شخصیتی را که تقریباً از آغازی که اسناد تاریخی موجود است داشته گم کرده است. عواملی که دوام ایران را سبب شده البته مقدار زیادی طبیعی و جغرافیائی است ولی بعلاوه در اخلاق ایرانیان و در تأسیسات جمعی آنان يك عامل فنری و خراب نشدنی وجود دارد. حتی در سیستمهای اعراب ، فاتحینی که در دوره تاریخی بیش از دیگران در کشور اثر گذارده اند ، باز هویت ایرانیان معلوم بود . » ( ر. لوی )


  • آنهائیکه سرتسلط بر این سرزمین (ایران) را دارند آنهائیکه میخواهند این خاک را تصرف کنند. این کشور را بخود ملحق سازند همه بیهوده عرض خود می برند و زحمت دیگران میدارند زیرا دیر یا زود همه آنها سقوط میکنند بی آنکه توانسته باشند شخصیت ایران را قطعه قطعه کنند . ممکن است دست بتجزیه آن بزنند حتی ممکن است اسم آنرا نیز بگیرند اما با همه اینها ایران همچنان ایران خواهد ماند . ( کونت دو گوبینو)


ایران در چهار آزمایش همه جانبه

موقعیت جغرافیائی ایران در مرکز دنیای قدیم و در سر راههای زمینی بین شرق و غرب يك سبب امتیاز آن سرزمین و يك موجب اصلی مشخصات تاریخ و تمدن آنست.

ولی در عین حال این موقعیت جغرافیائی ایران را مسیر مهاجرین و مهاجمین قرار داده و دفاع از مرزهای طولانی آنرا چند برابر مشکلتر ساخته است .


از این رو از شگفتیهای تاریخ است که در این موقعیت جغرافیائی بسیار مشکل و در طی بیش از دو هزار و پانصد سال ایران توانسته است نه تنها از خود دفاع کند بلکه در قسمت عمده ای از این سالیان در از خود را در اوج شکوه و جلال نگاهدارد ، ويك عامل اصلی پیشرفت تمدن بشر باشد .


در طی دو هزار و پانصد سال مقابله با دشمنان خارجی ایران صدمه های بسیار دیده ولی تنها در سه مورد رشته تاریخی استقلال آن از هم گسیخته و یا لااقل ظاهری گسیخته پیدا کرده است. تنها در این سه مورد ایران چندی بصورت جزئی از امپراطوریهای وسیعتر که منافعی مستقل از منافع ایران داشتند در آمده است. مهاجمین به ایران در این سه نوبه بترتیب عبارت بودند از :


۱ـ مقدونیان که بسر کردگی اسکندر در قرن سوم پس از تشکیل شاهنشاهی هخامنشی بایران حمله کردند ( نیمه اول سده چهارم پ . م . ) .


۲ـ مسلمانان که دوازده قرن پس از تشکیل شاهنشاهی ایران بایران تاختند و سلسله ساسانیان را برانداختند ) در سده اوله برابر اواسط سده هفتم م . )


۳ـ چنگیزیان که کمی پیش از هیجده قرن و تیمور که کمی بعد از نوزده قرن از تأسیس شاهنشاهی ایران این کشور را پایمال و ویران نمودند . ( سده هفتم ه. برابر نیمه اول سده سیزدهم م. و نیمه دوم سده هشتم ه . برابر نیمه دوم سده چهاردهم م .)


علاوه بر این سه دسته مهاجم روزگاران گذشته يك دسته مهاجم دیگر ، یعنی استعمارگران باختر، در سده نوزدهم میلادی رو بایران آوردند و در صدد اختناق » آن برآمدند. در این نوبه نیز اگرچه مقاومت در برابر این استعمار چیان که تقریباً همه آسیا و افریقا را زیر نگین خود بر آورده بودند غیر ممکن تصور میشد ، ایرانیان توانستند خود را نجات داده و بيك دوره و ده و بيك دورة رستاخیز تازه برسانند .

غلبه بر هر دسته از این مهاجمین در ایرانیان احساس ملیت را قویتر و ایمان بابدیت ایران را استوار تر ساخته است .


Comments

Rated 0 out of 5 stars.
No ratings yet

Add a rating
bottom of page