
منش انسان در فرهنگ ایران با کردار نیک پرورش می یابد زیرا «فلسفه اصالت رفتار» بنیاد فرهنگ ایران است .
در فلسفه اجتماعی ایران انسان بی فرهنگ از زندگی خویش ، خشنود نیست ، بنابراین لازم است کمال یابد و به شادی و سرور راه یابد.
برای رسیدن به این مقصود آدمی باید وجود حقیقی خود را که انسانی بزرگوار است بشناسد و با آنچه در او بیگانه است مبارزه کند ، تا زندگی ناقص کنونی را به مرحله کمال برساند .
بنابراین انسان دو قسم است : انسان کامل ـ انسان ناقص
کمال و نقص انسان نتیجه رفتار اوست. میل انسان در انتخاب یکی از دوراه نیکی و بدی ، رفتار او را میسازد و نتیجه آن ، خشنودی یا بدبختی است .
آنچه انسان را به کمال میبرد سودمند و با ارزش است زیرا فرهنگ ایران سودمند گزین است ، فردوسی در شاهنامه ، در این باره چنین پند میدهد:
بی آزاری و سودمندی گزین
که این است فرهنگ و آئین دین
آنچه آدمی را در حال کمبود میگذارد زیانبخش و بی ارزش است .
به این ترتیب امور جهان به دو قلمرو تقسیم میگردد:
با ارزش و بی ارزش .
این دو کاملا یکی از دیگری جداست ، آشتی و سازش میان آن دو وجود ندارد.
زیرا در نظر فرهنگ ایران کمال و نقص در دو راه مخالف با یکدیگرند و نمیتوانند اتحاد پذیرند . نتیجه میل به کمال اخلاق است که مفهوم دیگر آن زیبائی و نیکی است .
این اخلاق بر پایه خردمندی است. در این راه انسان میخواهد کیفیت وجود خردمند خویش را بشناسد و در راه او گام بردارد یعنی انسانی کامل شود. بنابر این راستی و درستی در خردمندی است . انسان خردمند نیکوکار است و میل به تکامل دارد .
آنچه انسان را کامل میسازد، حقیقت خردمند اوست .
در برابر قلمرو با ارزش خردمندی ، بی ارزش نادانی قرار دارد که دلیل نقص است و مفهوم دیگر آن زشتی و بدی است ، بدی فی نفسه وجود ندارد بلکه نقص رفتار انسان است بنابر این حقیقت ندارد .
بهمین جهت قلمرو عقل خرد (مقدس) راستی است و دروغ به نادانی (خرد پلید) تعلق دارد. نتیجه آنکه حقیقت زندگی در تابعیت از عقل است و کلیه امور در فرهنگ ایران بر این دو پایه استوار است مردم هنگامی میتوانند به کمال بزرگواری برسند و انسانی کامل شوند که سه اصل را در مفهوم کلی شعار خویش سازند :
(۱) پیوند با نیکی و گسیختن از بدی که اشکال دیگر آن فر وشکوه ، زیبائی ، شجاعت و نیکوکاری است .
(۲) مبارزه با بدی .
(۳) نابود ساختن بدی که نتیجه آن پیدایش جامعه ایست که تنها خرد مقدس بر آن فرمانروا گردد و از کژی و بدی اثری برجای نباشد .
چون اصالت در رفتار است و رفتار سودمند ، خردمندانه است بنابراین با توجه به سودمندی امور در زندگی ، سه اصل مذکور با مختصر تغییری روح تاریخ فرهنگی ایران را میسازد و حقیقت اجتماعی تشکیل میدهد. در کلیه مراحل فرهنگی ایران ، این اصول در اندیشه - گفتار کردار ایرانی راه دارد و بدون توجه بآن شناخت فرهنگ ایران درست نیست.
فلسفه تاریخ ایران نیز بر بنیاد دوگانه گرایی است .
آئین مزدیسنا دارای «فلسفه» «تاریخ است . كرك لینگر مینویسد: «در دین زرتشت جهان دارای تاریخ است و از قانون تحول پیروی میکند. گیتی دارای برنامه ایست که دوازده هزار سال ادامه دارد .
طبق مندرجات «بندهشن » این مدت به چهار دوره تقسیم میگردد :
۱- عصری که اهورمزدا در دنیای نور قرار دارد و مخلوقات او در حالت روحانی بسر میبرند .
۲- دوره ای که مخلوقات بحالت مادی در میآیند .
۳- زمانی که اهریمن به دنیای روشنائی راه پیدا میکند و ترکیبی از نیکی و بدی یا زیبایی و زشتی در جهان برقرار میگردد.
۴- دوره پیدایش منجیان، در اثر مبارزه با زشتی جهان بصورت اول باز میگردد .
عدد چهار مربوط به زروان خدائیست که دارای چهار شکل است . بعضی از مدارک سه عصر را نشان میدهد که هر يك شامل چهار هزار سال است .
جهان میدان مبارزه نیکی و بدی است. اهریمن یا انگرامینو در مقابل سپنت مینو خرد (مقدس) قرار دارد، هزاره سوم هنگام ظهور زرتشت است.
در هر هزاره نجات دهنده ای از نطفه زرتشت بوجود میآید. در آخرین هزاره سوشیانس آخرین نجات دهنده و یا بروایتی زرتشت ظهور میکند و دنیا را نجات میدهد .
طبق مندرجات فروردیشت اوستا موعودهای زرتشتی از کنار در یاچه هامون ظهور خواهند کرد. آخرین موعود مزدیسنا جهان را از دروغ پاک خواهد کرد و گیتی را فنا ناپذیر خواهد کرد .
Comments