
بر گرفته از کتاب پاسخ به تاریخ نوشته شاهنشاه آریامهر
حقایق درباره سازمان اطلاعات و امنیت کشور:
بموازات آغاز عملیات تروریستی، سازمان اطلاعات و امنیت کشور آماج حملات بین المللی قرار گرفت.
آیا اگر تروریستها ایران را به خاک و خون نمی کشیدند ساواک مجبور به مداخله و شدت عمل می شد و مورد حمله قرار می گرفت ؟
تهمتهای زیادی به ساواک وارد شده است از جمله گفتند میلیونها نفر از ایرانیان برای آن سازمان کار میکردند.
اگر چنین است. باید پرسید این میلیونها نفر کارمند ساواک که قاعدتا میبایست وفادار باشند.
هنگامیکه حکومت در معرض مخاطره قرار گرفت کجا بودند؟ حقیقت اینست که تعداد کارمندان ساواک در آغاز سال ۱۹۷۸ سه هزا رو دویست تن بودند و در پایان این سال از چهار هزار نفر تجاوز نمی کرد.
سازمانهای مشابه ساواک در همه کشورهای جهان وجود دارد که وظیفه آنها حفظ پاسداری امنیت داخلی و خارجی هر کشور است. بعنوان مثال باید به کا - جی - بی در اتحاد جماهیر شوروی و "سیا" در ایالات متحده آمریکا، اینتلیجنس سرویس در بریتانیای کبیر و "اس - دی - ای - سی ای در فرانسه اشاره کرد.
چه دلیل داشت که ما ایرانیها فعالیت تروریستها را در سرزمین خود بپذیریم ولی ایتالیایی ها مجاز
باشند با بریگاد سرخ با آلمانها با گروه معروف با در مبارزه کنند چرا کسی تعجب نکرد وقتیکه در یک روز و در آن واحد شش زندانی در آلمان با شلیک گلوله خودکشی کردند و هیچکس نپرسید چگونه آنها اسلحه بدست آورده بودند؟
مبارزه با خرابکاری کمونیستها
ساواک پس از ماجرای مصدق بمنظور مبارزه با عملیات براندازی کمونیستها در ایران تشکیل شد.
من نمیخواستم نسبت به رویه دول غربی در برابر کمونیستها، اظهار نظر و قضاوت کنم ولی فراموش نکنیم که ایران دارای یک مرز مشترک طولانی با اتحاد جماهیر شوروی است.
گرچه ما موفق شدیم با این کشور روابط مودت آمیز حسن همجواری و همکاری اقتصادی برقرار کنیم با این وجود باید بگویم که پس از جنگ جهانی دوم مناسبات ما خالی از اشکال ونشیب و فراز نبود زیرا در سالهای جنگ و تا ۱۳۲۵ قسمتی از خاک ایران در اشغال نیروهای شوروی بود و سپس در آخرین ماههای حکومت مصدق حزب توده چنان قدرت یافته بود که امید داشت ایران را تحت تسلط خود درآورد.
پس ما ناچار شدیم نه بخاطر دفاع از رژیم، بلکه بخاطر حفظ تمامیت ملی این حزب را غیر قانونی و ممنوع اعلام کنیم.
ایجاد ساواک بمنظور مبارزه با فعالیتهای
براندازی خارجی و داخلی علیه استقلال و تماميت ارضی ایران بود مسئولیت بنیان گذاری ساواک در
سال ۱۳۳۲ به سپهبد تیمور بختیار تفویض شد وی در این کار از سیا" کمک خواست. تعداد زیادی از کارمندان ساواک برای طی دوره های آموزشی به آمریکا رفتند و در اداره مرکزی سیا" به کارآموزی پرداختند.
همچنین دوره های کارآموزی و باز آموزی انفرادی و دسته جمعی برای کارمندان سازمان اطلاعات وامنیت کشور در غالب سازمانهای اطلاعاتی اروپای غربی ترتیب یافت تا با روشهای آنان آشنائی حاصل کنند.
سپهبد بختیار تا سال ۱۳۴۰ برسرکار بود. در این تاريخ من این شخص جاه طلب و طماع را از کار برکنار کردم زیرا از قدرت خود برای تامین منافع شخصی استفاده میکرد و از توسل به روشهای خشونت آمیز امتناع نداشت.
بختیار به خارج اعزام شد و در بیروت به توطئه بر ضد ایران مشغول گشت و چند سال بعد بر اثر یک سو قصد در عراق به قتل رسید.
نقش ساواک و قدرت آن
در ایران مثل هر کشور دیگر خائن و جاسوس خرابکار حرفه ای وجود داشت.
دولت ما و فرماندهی قوای مسلح ما بخاطر دفاع از امنیت ملی مجبور بودند از فعالیت آنان آگاه باشند و با آنها به مبارزه پردازند.
این کار وظیفه و نقش ساواک بود ساواک در مقام یک سازمان اطلاعات و ضد جاسوسی عمل می کرد و فعالیت داخلی آن بعنوان ضابط دادگستری بود که این وظیفه هم به توصیه قضات بين المللي در این اواخر از آن سلب و به شهربانی و ژاندارمری محول شد.
هسته اولیه ساواک از گروهی از افسران مورد اعتماد نیروهای مسلح تشکیل شده بود که به نوبه خود کارمندان دیگری از میان کادر نیروهای مسلح و با فارغ التحصیلان دانشگاهها انتخاب و استخدام کردند.
در نهایت امر کارمندان غیر نظامی در ساواک کاملا اکثریت داشتند.
دخالت ساواک در امور مربوط به دادگستری کذب محض است.
جریان دادرسی در ایران کاملا شبیه به کشورهای غربی بود با حق استفاده از وکیل مدافع حق تقاضای استیناف و مراجعه به دیوان عالی کشور در آخرین ماههای ۱۹۷۸ مقررات مربوط به بازپرسی نیز تغییر یافت و به متهمان اجازه داده شد که حتی در مراحل بازجویی از حضور وکلای عدلیه استفاده کنند.
مخالفان نظم و امنیت و ترقی ایران درباره فعالیتهای ساواک دروغ پردازیهای بسیار کرده اند.
از جمله اینکه تعداد زندانیان سیاسی در ایران بین ۲۵ هزار تا یکصد هزار نفر بوده است.
حال آنکه طبق یک گزارش محرمانه که از طرف مخالفين رژیم تهیه شده و برند ساواک مورد استناد قرار گرفته است، طی نه سال یعنی از ۱۹۶۸ الی ۱۹۷۷ تعداد کل کسانی که بدلائل سیاسی بوسیله ساواک توقیف شدند دقیقا" سه هزار و صد و شصت و چهار نفر بوده است .
در هیچ کشوری رئیس مملکت مسئول اعمال پلیس و یا سازمانهای اطلاعاتی نیست که معمولا زیر نظر وزیر کشور وزیر جنگ و یا نخست وزیر فعالیت می کنند.
در ایران ساواک مستقیما زیر نظر نخست وزیر بود.
معمولا روسای ممالک به تقاضای وزیر دادگستری از حق عفو و بخشودگی در مورد محکومین استفاده میکنند.
من نیز با گشاده دستی از این حق خود استفاده کردم.
با احساس تاثر بسیار اطلاع یافتم که مرحوم هویدا
نخست وزیر سابق و نیز سرلشگر پاکروان ارتشید نصیری و سپهبد ناصر مقدم روسای پیشین ساواک قبل از اینکه بدست دژخیمان به قتل برسند همه اظهار داشتند هیچگاه دستوری از من در مورد نحوه رفتار با یک زندانی یک متهم با یک محکوم دریافت نداشته اند.
طبق قانون ، من حق تخفيف وعفو و بخشودگی مجازاتها را داشتم و چنانکه گفتم پیوسته با گشاده دستی و بدون محدودیت از این حق استفاده کردم.
مخصوصا همه کسانی را که بچان من سوء قصد کرده بودند، حتی علیرغم مخالفت دادگستری مورد عفو قرار دادم .
طبيعتا من نمیتوانم از کلیه عملیات ساواک دفاع کنم چه بسا ممکن است با تعدادی از زندانیان بدرفتاری شده باشد ولی به صراحت میگویم که همواره دستور میدادم که از هر نوع رفتار و خشونتی اجتناب شود.
هنگامیکه صلیب سرخ بین المللی در مقام تحقیق پیرامون فعالیتهای ساواک برآمد دستور دادم همه زندانها را بروی نمایندگان این سازمان بگشایند و به کلیه توصیه های آنها عمل کردیم و از این پس دیگر از کسی شکایت نرسید.
در اینجا باید الزاما حساب تروریستها را از حساب زندانیان سیاسی جدا کرد سرخورد میان تروریستها و ساواک با کارمندان سایر سازمانهای انتظامی غیر قابل اجتناب بود و ناچار تلفاتی نیز داشت.
هیچکس تروریستها را به آتش افروزی و غارت وکشتار ملزم نکرده بود. آنها آزادانه راه خشونت را اختیار کرده بودند.
درباره زندانیان سیاسی به معنی خاص کلمه و نه آتش افروزان و خرابکاران، باید صراحتا بگويم
که هرگز با آنان بدرفتاری نشد هیچکس نمی تواند نام یک مرد سیاسی را که بدست ساواک نابود شده باشد ذکر کند.
در زمستان ۱۳۵۷ ارتشبد ازهاری نخست وزیر وقت دستور داد ارتشبد نصیری رئیس سابق ساواک و تنی چند ازکارمندان این سازمان بازداشت و زندانی شوند.
من با این تصمیم مخالفتی نکردم زیرا که امیدوار بودم ، دستگاه دادگستری دقیقا " به اتهامات آنها رسیدگی خواهد کرد و اگر بیگناه باشند تبرئه خواهند شد ولی نمیتوانم در مورد رفتار به اصطلاح دادگاههای انقلابی با آنان که بر خلاف همه اصول عدالت بود، سکوت اختیار کنم همه روسای ساواک، بدون محاکمه و بدون حق دفاع به قتل رسیدند. حتی سرلشگر پاکروان که بیشتر فیلسوف و دانشمند بود تا نظامی و در دوران ریاستش هیچکس از ساواک شکایتی نداشت .
آن حقوقدانان بین المللی کجا هستند که هروقت یک تروریست در مبارزه مسلحانه با مامورین انتظامی کشته میشد فریادشان به آسمان میرسید؟
وسائل ارتباط جمعی بین المللی این جنایتکاران را به قهرمانان آزادی و خرابکاران کمونیست را به مدافعان حقوق بشر تبدیل کردند.
امروز، چه کسی نسبت به فجایع و جنایاتی که در ایران صورت میگیرد اعتراض میکند؟
به استثنای چند نویسنده و روزنامه نویس با شهامت، هیچکس .
Comments