
داستان جگر خراش روز اول اسفند ماه که هنگام غلبه تازیان بر ایران و شکست ایرانیان در نهاوند بود بیان کنیم.
روز اول اسفندماه بود که سپاهیان ایران در نهاوند سومین میدان جنگ و آخرین مقاومت ایرانیان در اثر برخاستن طوفان سهمگین بر علیه ایرانیان و دادن تلفات بیشمار، از دست عربها شکست خوردند کشور مقدس ما بدست تازیان افتاد و مال و جان و ناموس نياكان شريف ما مورد تجاوز مهاجمین بیدادگر واقع گردید تخت و تاج کیانی بواسطه از بین رفتن یزدگرد پادشاه بی صاحب ماند .
هیچ ایرانی پاک سرشتی نیست که این داستان اسف انگیز را بخواند و دود از نهادش بلند نشود، اشک از دیدگانش جاری نگردد. آری قوم تازی از هیچگونه ستم و اذیت بایرانیان کوتاهی نکردند و برای از بین بردن آثار ملی و مذهبی آنان بهیچوجه فروگذار ننمودند. تنها بقتل و غارت اکتفا نکردند ، زنان و دختران را به اسیری بردند؛ در بازار مدینه بفروش رساندند و بعضی را هم نزد خلیفه بارمغان فرستادند,
آه از این ظلم و بیداد :
در تاریخ میخوانیم که ایران قدیم دارای چه تمدن وسیع و بزرگ بوده و مورخین جهان چقدر از عظمت ایران و فضیلت ایرانیان تعریف کرده اند متأسفانه هجوم اعراب بی انصاف مانند آتش سوزانی آنها را از بین برد و سابقه درخشان ایران را نابود ساخت.
گرچه کشور عزیز ما از اسکندر و حمله مغول و تاتار و چنگیز و تیمور نیز آسیب زیاد دید ولی با رفتن آنها نفوذشان از میان رفت و کم کم مملکت ما سر و صورتی بخود گرفت و شئون از دست رفته خود را تجدید نمود اما نفوذ ظلم و ستم و عادات و آداب عربها در میان ایرانیان بقدری شدید بود که بکلی سابقه تمدن و آثار فرهنگی ما را از بین برد و حتی زبان و آداب و رسوم چندین هزار ساله ایرانیان را تغییر داد و شبیه زبان و آداب عربها نمود.
کار بجایی رسید که نویسندگان و مورخین ایران، روش نوشتن فارسی را که زبان مادری است کم کم کنار گذاشتند و کوشش میکردند گرد آورده ها,
و یادداشت های خود را بزبان عربی بنویسند و یا اینکه در آن نوشته ها الفاظ ولغات مغلق و مشکل عربی بگنجانند و حتی در مکالمات خود کلمات عربی استعمال نمایند.
امید است دانشمندان ایراندوست بکوشند تا با نیروی دانش و خامه خود ادبیات و فرهنگ ایران کهن رازنده کنند و آنرا مانند گذشته رواج دهند.
زور و فشار تازیان بقدری سخت و ناگوار بود که عده زیادی از پارسیان متعصب طاقت تحمل آنرا نداشتند و ناگزیر برای حفظ کیش و آئین و شئون ملی خود با دل بریان و دیده گریان ایران عزیز را ترک کردند و بهندوستان مهاجرت نمودند که در آنجا نیز عشق ایران را در دل دارند و شوق حفظ ملیت را در سر ..
بنا بگواهی دانشمندان بزرگ جهان, کشور مقدس ایران دارای کتاب گرانبهای مذهبی و تاریخ و فرهنگ وسیع و سودمند بوده که نخستین سر چشمه فلسفه و ادبیات جهانرا تشکیل میداده است. عربها بكتاب و فرهنگ و نوشته های ایرانیان هم که سند ملی و مذهبی و تاریخی آنان بود رحم نکردند و آنها را از بین بردند.
از بین رفتن این سوابق تاریخی است که اغلب ایرانیان را از آئین مقدس نیاکان و فرهنگ و ادبیات آنان بکلی بی اطلاع ساخته و نمیدانند گذشتگانشان پیرو چه تعالیم بزرگی بوده اند و روی همین اصل بی اطلاعی و در دست نداشتن سوابق تاریخی است.
که با تلقین دشمنان ایران چنان پنداشته اند. ایرانیان قدیم آتش پرست بوده اند و از دو خدای خیر و شر پیروی میکرده اند در صورتیکه عقیده به یکتاپرستی نخستین بارند ایران باستان پیدا شده و ایرانیان قدیم قبل از سایر ملتها خدا پرست
بوده اند.
ما نمیخواهیم در اینجا داستان دلخراش غلبه اعراب را بر ایران که دل و جان را از آتش آه و حسرت شعله ور میسازد بتفصیل بیان کنیم شرح اینها در تاریخ درج است بلکه میخواهیم عقیده ایرانیان را بعد از این واقعه جانگداز درباره اول اسفند ماه یادآوری نمائیم.
روز اول اسفند ماه بواسطه شکست ایرانیان و افتادن تاج و تخت ایران بدست تازیان در گاهنمای ایران باستان روز عزای ملی است. بلی بزرگترین روز عزای ملی است .
زرتشتیان در این روز بمنزل کسانی که یکی از اهل آن خانه یا از فامیل آنان فوت کرده و یکسال تمام بر آن نگذشته و بقول خودشان پرسه دار یعنی حرمت دار با عزادار هستند میروند و بیاد روز عزای ملی که در این روز اتفاق افتاده بآنان تسلیت میگویند.
درود بروان پاک زرتشتیان پاک سرشت که بحفظ اصول مليت و استقلال و عظمت ایران باین اندازه علاقه و ایمان دارند و روز شکست و مغلوبیت آنرا برای خود روز ماتم میشمارند و از جان و دل متأثر میشوند.
پس از شکست ارتش ایران، غنایم بیشماری به دست تازیان افتاد. پس از نهاوند، همدان نیز در امان نماند. پس از شکست ارتش غرب ایران در جنگ نهاوند راه برای یورش تازیان به شهرهای مرکزی ایران باز شد.
چنان شد ز بس کشته و خسته دشت
که پوینده را راه دشوار گشت
Comments